سلطان گواهینامه ایران کیست؟+ جزئیات
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۴۰۲۸
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، تا به امروز حتما با سلاطین مختلفی از سلطان سکه گرفته تا سلطان بلامنازع مرغ(!) آشنا شدهاید؛ سلاطینی که نهتنها سودی برای ما نداشتهاند که شرشان دامن اقتصاد جامعه و خانواده را میگرفت و ول نمیکرد! اما این دلیل نمیشود که از همه سلاطین نامی پلید بر جای ماند و خاطرهای تلخ.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ریشه در کودکی
برای شرح ماجرایی که به امید لقب سلطان گواهینامه ایران را الصاق کرده به دوران کودکی او بازمیگردیم؛ به زمانی که مهارتهای فنی و کار با ابزارآلات سنگین و صنعتی را دوست داشت. او در اینباره میگوید: «متولد ۱۳۶۳هستم و زادگاهم استان مرکزی است. پدرم راننده چرثقیل بود و به همین سبب همیشه در پارکینگ خانهمان کلی ابزار مکانیکی پیدا میشد؛ ابزارهایی که تعدادشان را شاید فقط یک مکانیک حرفهای باید داشت. زمانی که پدرم با آنها کار میکرد من هم مشتاقانه نگاه میکردم. بهتدریج با کارکرد بسیاری از آنها آشنا شدم؛ حتی به سنین نوجوانی که رسیدم گوشهای از آن پارکینگ برای خودم یک مکانیکی کوچک راه انداختم که در آن، همهچیز از تلفن خانه تا دوچرخه دوستان را تعمیر میکردم! علاقه به کارهای فنی با روحیه پیگیری و پشتکار در من وجود داشت و کمتر کسی از اعضای خانواده آن را بهعنوان استعدادی ویژه درنظر میگرفت یا درصدد پرورش آن بود. فقط یادم هست که آن سالها پدرم تأکید داشت حتما درسم را بخوانم و ادامه دهم تا آقا و نوکر خودم باشم. تصور نسل قدیم اینگونه بود که مهارتهای فنی نمیتواند به منزله یک تخصص علمی و حتی دانشگاهی باشد؛ برای همین اگر فرزندی سراغ اینگونه از مهارتها میرفت، اَنگ درسخوان نبودن به او میچسباندند! خلاصه، سالها گذشت و من با توجه به یکی دیگر از علاقهمندیهایم یعنی علوم رایانه و نرمافزار وارد دانشگاه شدم. مدرک کارشناسی را که گرفتم، سرمایهای مختصر فراهم کردم و خط تولید ایزوگام را در کارخانهای جمع و جور راه انداختم. البته نکتهای را تا فراموش نکردم، اضافه کنم که گواهینامه پایه یک را زمانی که حدودا ۲۰ساله بودم، گرفتم و آن زمان چند باری هم پشت فرمان چرثقیلهای بزرگ نشسته بودم و از رانندگی با خودروهای موتوری سنگین لذت میبردم.»
از زمین و دریا تا آسمان!
امید در تورق کتاب خاطراتش به حدود سال ۱۳۹۳میرسد و ادامه میدهد: «در این سال بود که یک روز کارشناس اداره کار استان طبق روال، برای بازرسی و بررسی کارخانه، نزد ما آمد. آنجا بود که گفت هر فردی که راننده لیفتراک در کارخانه است باید گواهینامه ویژه آن را داشته باشد. این شاید همان جرقه نخستی بود که مرا به سوی دنیای گواهینامهها سوق داد. چون به فراگیری انواع مهارتها علاقه داشتم در این زمینه پیشقدم شدم، اما طبیعی بود که مشغلههای جورواجور کارخانهداری بازه زمانی ثبتنام تا آزمون را بیش از ۱۰ماه به درازا کشاند. در این مدت زمانی هم، آموزش و اعطای گواهینامههای ویژه به آموزشگاههای خصوصی واگذار شد که در استان ما فقط یکی از این آموزشگاهها فعال بود. این را هم اضافه کنم که در این زمان، من علاوه بر گواهینامههای راهنمایی و رانندگی ۳، ۲و یک، تعدادی گواهینامه ورزشی و همچنین گواهینامه دریانوردی گرفتم. با این شرایط، زمانی که به آموزشگاه مذکور مراجعه کردم تا دوره آموزش رانندگی با لیفتراک را سپری کنم، کاغذنوشتهای روی دیوار آموزشگاه، توجهم را جلب کرد! روی آن کاغذ تصویر فردی از شهر خمین را بهعنوان سلطان گواهینامه با ۱۶گواهینامه مختلف، ثبت کرده بودند. کاغذ نوشته را که دیدم با خودم فکر کردم من اگر تعداد گواهینامههایم بیشتر از این فرد نباشد، کمتر هم نیست! بعد از پرسوجوی مختصر از مسئول آموزشگاه درباره میزان اعتبار و صحت عنوان سلطان گواهینامه ایران (آن فرد معرفیشده روی کاغذنوشته)، این ایده سراغم آمد که من نیز با توجه به علایقم و پشتکاری که دارم، کمیت و کیفیت گواهینامههایم را رسمیت ببخشم. همین شد که رفتم سراغ مهارتها و ورزشهای هوایی!»
گرانترین گواهینامهها
او میافزاید: «زمانی که این تصمیم مهم را گرفتم، در حال سپری کردن دورههای آموزشی دریانوردی بودم و به درجه افسری رسیده بودم. از سوی دیگر، ورزش و مهارتهای هوایی را شروع کردم و رفتم سراغ گواهینامههای مختلف خلبانی. از هواپیماهای تکموتوره با ظرفیت یک یا ۲نفر شروع کردم تا دریافت گواهینامه پروازهای تجاری که ویژه استخدام در شرکتهای خدمات پروازی است.» او در پاسخ این سوال که دریافت کدام گواهینامه بیشترین زمان و هزینه را صرف میکند، این چنین میگوید: «برای دریافت گواهینامههای خلبانی از پاراگلایدر که هماکنون کمکمربی آن هستم تا گواهینامههای پیپیال و سیپیال خلبانی، بهطور میانگین بین ۳۰۰تا ۵۰۰میلیون تومان باید هزینه کرد که نوسان قیمت آن مربوط به نوع آموزشگاه و میزان ساعتهای پروازی است. هماکنون برای هر ساعت پرواز باید بین ۲تا ۳میلیون تومان پرداخت کرد. ناگفته نماند که هریک از ورزشها و مهارتهای هوایی دارای رتبهبندی است که اغلب، گواهینامه هر رتبه را باید جداگانه دریافت کرد؛ بهعنوان مثال ورزش پاراگلایدر از مقدماتی شروع میشود تا رتبههای مربیگری (مَستِر) و تَندِم یا همان پرواز ۲نفره میرسد. یا در مورد گواهینامههای خلبانی باید بگویم که با گواهینامه خلبانی با هواپیمای تکموتوره و ظرفیت ۲نفره شما فقط میتوانید یکی از اعضای خانوادهتان را با هدف تفریح حالا یا با هواپیمای شخصی یا هواپیمای اجارهای در آسمان به پرواز درآورید؛ آن هم در محدودهای مشخص. در سطوح دیگر خلبانی مانند تجاری و مسافربری باید گواهینامههای مرتبط دریافت کرد و اما گواهینامههای دریانوردی که هم دریافتشان گران تمام میشود و هم نیاز به صرف زمان بیشتری دارند نیز ازجمله دیگر گواهینامههای پر دردسر هستند. برای دریافت گواهینامههای دریانوردی از ملوانی تا فرماندهی کشتی با توجه به هزینههای دورههای آموزشی آن و هزینههای جانبیاش مانند اقامت در محدودههای ساحلی کشور باید مبالغی بین ۳۰۰تا بیش از ۴۰۰میلیون تومان درنظر گرفت. باز هم تأکید میکنم که دریانوردی هم دورههای مختلفی از ملوانی چوبی و صیادی، قایقرانی، جت اسکی، تندرو، نجات، افسری چوبی، فلزی و ارشد گرفته تا فرماندهی دارد و من هماکنون کارآموز دوره فرماندهی کشتی هستم و همزمان دورههای آموزشی هدایتگری بالن، کایت و پاراموتور را سپری میکنم.» ذاتعلی جزو نخستین افرادی بود که در دهه ۸۰بهصورت خصوصی دورههای آموزشی دریانوردی را گذراند.
حمایتهای مؤثر
سال ۱۳۹۸با کمیتهای با نام «کمیته ثبت رکوردهای ملی ایران» آشنا میشود. او در اینباره بیشتر توضیح میدهد: «در این سال به سبب پیشرفتهترین و کاملترین تایمر ویژه مسابقاتی که اختراع کرده بودم به نخستین مسابقه موتورسواری ایران در شبکه تلویزیونی نسیم دعوت شدم. آنجا بود که متوجه شدم کمیتهای با نام کمیته ثبت رکوردهای ملی ایران فعالیت دارد که رکوردهای عجیب و غریب ورزشی و غیرورزشی را با نام دارندگان آن ثبت میکند. اقدام جالبی بود که حسابی آدم را سر ذوق میآورد. همان سال در همان فصل از برنامه تلویزیونی، نام من بهعنوان دارنده بیشترین تعداد گواهینامه که آن سال ۲۴گواهینامه بود، ثبت شد. سال بعدش این رکورد را به ۳۰گواهینامه معتبر استفاده از وسایل نقلیه موتوری ارتقا دادم. هماکنون نیز، ۵۴گواهینامه دارم که ۴گواهینامه از آنها مربوط به غواصی یک تا ۳ستاره بینالمللی (ایتالیا) است. البته این ۴گواهینامه بینالمللی در کمیته ثبت رکورد مورد تأیید نبود؛ چراکه غواصی بهعنوان مهارت درنظر گرفته میشد. مطلبی که میخواهم در این قسمت درباره آن صحبت کنم، سازوکار حمایت مسئولان از افرادی مانند من است. تا به امروز هیچ حمایت مالیای دریافت نکردهام؛ چون به لطف خدا نیازی هم نداشتم. برای برخی آزمونهای دریافت گواهینامههای موتوری چون وسیله نقلیه مخصوص به آن در هیچ آموزشگاهی یافت نمیشد من مجبور بودم با هزینه خودم آن وسیله را تامین و مسئول آزمون را به محل قرارگیری وسیله، ببرم. مانند دامپتراک (کمپرس غولپیکر و سنگین ویژه استخراج معادل بزرگ) که از معدن آهن شمسآباد در ۹۰کیلومتری اراک آن را برای ساعتی اجاره کردم یا دریل حفاری که توانستم آن را از پروژه تقاطعسازی سهراه خمین اجاره کنم؛ بنابراین حمایت مسئولان میتواند معنوی باشد؛ حداقل در مورد بنده. حمایتهایی ازجمله صدور بهموقع گواهینامهها؛ چراکه تا پیش از صدور گواهینامهای که اقدام کردهایم، پیگیری برای دریافت گواهینامه دیگر میسر نمیشود. از سویی، چون تعداد گواهینامههای دریافتیام افزایش یافته است، مسئولان در برخی سازمانها حساس شدهاند که البته طبق قوانین شاید حق هم داشته باشند، اما من امیدوارم آنها نگاهی به رزومه بنده داشته باشند و از دریافت گواهینامههای مختلف همان تعبیری را داشته باشند که درواقع جزو اهدافم از مهارتآموزی تا افتخارآفرینی است.»
این همه گواهینامه را برای چه میگیری؟
برنامه امید برای دریافت گواهینامهها بدین شکل است که ابتدا زندگی و شغل خود را اولویت قرار میدهد و بعد، در زمانهای باقی مانده سراغ آموزش و آزمون میرود: «ابتدا زندگی و شغلم را اولویت قرار میدهم و بعد با توجه به هدفم به دریافت گواهینامهها میپردازم؛ گواهینامه شاول تا خلبانی! خیلیها از من میپرسند این همه گواهینامه را برای چه میگیری؟ آیا دنبال شهرت هستی یا پول و ثروتت زیاد است که نمیدانی چطور خرجش کنی؟! هدف من از دریافت گواهینامههای متعدد و خیز برداشتن برای ثبت در گینس، از علاقهام به کارهای فنی نشأت میگیرد و از طرفی یادگیری مهارتهای گوناگون را دوست دارم؛ چون آیندهنگر هستم و به فرصتهای شغلی بیشتر میاندیشم. البته که مانند هر فرد دیگری از خاص و متمایز بودن، احساس لذت میکنم و حس غرور و اعتماد به نفس دریافت میکنم، اما هدف اصلیام، مهارتآموزی است و اینکه به جوانترها بگویم دانش و مهارت را با هم داشته باشند. علم اگر مهارت و تجربه پشتش نباشد، ارزشی ندارد و نمیتواند سودآور باشد. برای ترقی و پیشرفت باید هر دوی اینها را داشت. این را من به شما میگویم که اغلب اوقات دستگاههای کارخانهام را خودم طراحی یا تعمیر میکنم؛ نه کسی که عنوان پرطمطراق سلطان گواهینامه ایران را دارد! در مورد ثبت در گینس این را هم بگویم که تاکنون فردی با این عنوان در گینس حضور نداشته است. کسانی بودهاند که فقط بهعنوان مجموعهدار گواهینامههای افراد مشهوری مانند ادیسون و...، نامشان در گینس ثبت شده بود.» او که عنوان سفیر بینالمللی ایمنی جادههای ایران (حکم طلایی سفیر) را از کانون جهانگردی ملی کسب کرده است، ادامه میدهد: «خیلیها هم هستند مانند خانواده، اقوام و برخی دوستان که از دادن انرژی و انگیزه دریغ نمیکنند. در مدت ۲سالی که ازدواج کردهام همسرم یکی از مهمترین مشوقان من بوده که در همه حال همگام با من پیش آمده است و نگذاشته که خستگی مانع از پیشرفتم شود. جا دارد که قدردان همه زحمتهای او و الطاف سایر دوستان باشم.»
سلطان گواهینامه ایران در یک نگاه کلی
لیست برخی از گواهینامههای دریافت شده عبارتند از: گواهینامههای زمینی، موتورسیکلت، پایه سوم، پایه دوم، پایه یکم، ویژه بیل مکانیکی، گریدر، مینی لودر، کمباین، بیل بکهو، لیفتراک، جرثقیل، لودر، تراکتور، غلتک، بلدوزر، فینیشر، شاول، بالابر و میکسر بتن. گواهینامههای هوایی نیز شامل خلبان هواپیمای تکموتوره یک یا ۲نفره، خلبانی پاراگلایدر، مبتدی، مقدماتی، پیشرفته و کمکمربی است. گواهینامههای دریایی سلطان گواهینامه ایران هم به قایقرانی، ملوانی عمومی، ملوانی صیادی، شناور بقا و قایقهای نجات، افسری کشتیهای فلزی، سکانگیری کشتیهای فلزی و کارآموز دوره فرماندهی محدود میشود. غواصی بینالمللی از ایتالیا هم شامل یک تا ۳ستاره است. گواهینامههای دیگرش هم ایمنی چهارگانه، پیشرفته اطفای حریق، کمکهای اولیه پزشکی، کار با بیسیمهای دریایی، مدیریت جمعیت و ایمنی مسافران، کار با نقشههای دریایی، نجات غریق، مقدماتی آتشنشانی، کار با رادار و دستگاههای مخابراتی و بسیاری دیگر است. مهمترین مسئولیتهای ورزشی او نیز عبارتند از: دبیر کانون جهانگردی و اتومبیلرانی اراک، مسئول کمیته داوری هیأت موتورسواری و اتومبیلرانی آیلند، سفیر بینالمللی ایمنی جادهها به واسطه فعالیتش در حوزه فرهنگسازی ترافیکی و رانندگی، سرداور و داور تایم مسابقات تلویزیونی با رویکرد موتورسواری و مجری و داور اکثر مسابقات درگ و اسلالوم کشور. مدارک مربیگری ورزشی او نیز به قرار مربی رسمی و بینالمللی غواصی از فدراسیون نجات غریق و غواصی و سیمَس اتحادیه اروپا، مربی رسمی موتورسواری از فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی، مربی رسمی اتومبیلرانی از فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی، مربی اتومبیلرانی از کانون جهانگردی و کمکمربی پاراگلایدر است. از سوی دیگر وی در حال ثبت اختراعات خود در حوزه صنعتی و الکترونیکی است.
منبع: روزنامه همشهری
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: روزنامه همشهری سلطان گواهینامه ایران گواهینامه راهنمایی و رانندگی برای دریافت گواهینامه سلطان گواهینامه ایران دریافت گواهینامه دریافت گواهینامه ها تعداد گواهینامه دوره های آموزشی داشته باشند بین المللی مهارت ها هم اکنون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۴۰۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«هفت سراژدها» و معمای چند مجهولی فساد
پس از تولید مجموعه هایی مثل گاندو، خانه امن و... در صداوسیما، این بار شاهد تولید و پخش مجموعه پلیسی و امنیتی تحت عنوان هفت سراژدها مربوط به مفسدان اقتصادی و آقازاده ها هستیم که از ابتدای سال نو و در ایام ماه مبارک رمضان برروی آنتن شبکه ۳ رفت، مجموعهای که ساخت آن را ابوالقاسم طالبی از سال ۱۳۹۸ آغاز کرد و تا سال ۱۴۰۱ ادامه پیدا کرد و از نوروز امسال اکران شد.
اگرچه پخش این مجموعه در وقت افطار هیچ گونه سنخیتی با ایام ماه مبارک رمضان نداشت و انتقاد برخی از کارشناسان و منتقدان سینما و تلویزیون را به همراه داشت اما به هرحال به خاطر جذابیت داستان و مردم پسند بودن آن و همچنین پرداخت مجموعه به مقوله فساد اقتصادی و رانت خواری آقازاده ها و با موضوع پلیسی، امنیتی نوروز ۱۴۰۳ از تلویزیون و برای مخاطبان این ژانر پخش شد.
مجموعه ای که به مانند گاندو تلاش دارد با شناسایی منشا اصلی فساد اقتصادی بطور ریشه ای و بنیادی به موضوع فساد کلان اقتصادی و باندهای عظیم فساد که توسط برخی از آقازاده ها کنترل و هدایت می شوند بپردازد.
طالبی این بار در کنار پرداختن به حاشیه های سیاسی امنیتی با نگاه به یک موضوع بسیار مهم اقتصادی، قصد داشت که به مسائل کلان فساد اقتصادی که در بدنه برخی از نهادها و تشکیلات دولتی رخنه کرده بود بپردازد و برخی مسائل پشت پرده این خیانت ها و جنایات را افشا کند.
داستان این مجموعه که پیش از این قرار بود تحت عنوان طلاق تولید شود اما به هفت سراژدها تغییر نام داد و چند سالی از تولیدش گذشته، برمی گردد به قصه قاضی رضایی که ایفاگر نقش آن را حمیدرضا هدایتی برعهده دارد و این قاضی دست پاک و سالم که پرونده های کلان فساد اقتصادی را برعهده دارد در آستانه بازنشستگی مهمترین پرونده فساد اقتصادی که مربوط به یکی از آقازاده هاست، پرونده فساد اقتصادی آقازاده سلطان خواه را بدست می گیرد.
فردی که براساس نفوذ پدرش که یکی از مقامات کشور و در مسائل نفتی کشور فردی تصمیم گیرنده و تاثیر گذار است وارد ماجرا می شود، وی با تشکیلاتی قوی، مرموز و اژدهاگونه با باندهای جنایت و فساد در داخل و خارج کشور ارتباط دارد، آقازاده سلطان خواه که مجید واشقانی به زیبایی در آن نقش ظاهر شده است، دارای تشکیلاتی گسترده است بطوری که حتی در این مسیر برخی از افراد امنیتی و پلیسی را هم فریب داده و به خدمت خود گرفته است تا به اهداف شوم خود برسد که در ادامه ماجراجویی هایش را می بینیم.
با توجه به پخش ۳۵ قسمت از مجموعه پلیسی امنیتی هفت سراژدها مخاطبان تلویزیون کاملا با حال و هوای آن آشنا شده و در جریان ماجرا قرار گرفته اند، هرچند با توجه به اینکه هفت سراژدها در ۵۰ قسمت تولید شده و قرار است تا اواخر اردیبهشت ماه از شبکه ۳ پخش شود اما بیننده های تلویزیونی کم و بیش در فضای داستان قرار گرفته اند اما آنچه که بنظر می رسد که کارگردان بیشتر به آن پرداخته و مدنظرش بوده است تاکید به نفوذ برخی از افراد وابسته به آقازاده سلطان خواه به درون دستگاه های امنیتی و اقتصادی کشور است که بخوبی توانسته این ارتباط ها را به تصویر بکشد بگونه ای که مخاطب کاملا به جنایت و خیانت برخی از دولتمردان پی می برد.
مجید واشقانی ایفاگر نقش سلطان خواه که برای خود تشکیلات گسترده ای را رقم زده و در واقع با استفاده از رانت پدر و برخی از مقامات برای خود حکومتی را تشکیل داده است، با خرید برخی از چهره های امنیتی، پلیسی، ثروت و مال هنگفتی را از طریق تشکیلات اقتصادی مهم کشور مثل نفت به تصرف خود در آورده در همین راستا هم از ابتدای پخش قسمت های اول این مجموعه ماجرای قاضی رضایی در میان است.
قاضی ای که علی رغم همه فشارهای سیاسی و امنیتی که به او وارد است و تهدید به مرگ هم شده است با قاطعیت تمام به کارش ادامه می دهد او که بررسی پرونده فساد اقتصادی آقازاده سلطان خواه را در دست اقدام دارد و در آخرین انجام وظیفه کاری اش قبل از بازنشستگی هست بدنبال دستگیری و بازجویی از آقازاده سلطان خواه است که براثر یک حادثه تروریستی که از سوی آقازاده سلطان خواه در منزل اش ترتیب داده می شود به اتفاق همسرش به شهادت می رسد و پسرش هم محمدعلی رضایی که نقش آن را حمید صفت بازی می کند و به نوعی معما و کاراکتر اصلی این ماجراست بشدت مجروح و راهی بیمارستان می شود و در همین راستا هم شاهد ماجراهایی از تعقیب و گریز محمدعلی رضایی پسر قاضی از دست نیروهای امنیتی و تبهکاران هستیم که قصه این مجموعه را جذاب تر کرده است.
به هرحال نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بدنبال کشف حقایق هستند و از طرفی هم طالبی سعی کرده است که قصه مجموعه هفت سر اژدها همچنان برای مخاطبان به شکل یک معمای چند مجهولی باقی بماند و آرام آرام به روایت اصل ماجرا بپردازد،؛ اگرچه داستان این مجموعه در سکانس هایی خودنمایی می کند بویژه در فضای حضوری آقازاده سلطان خواه که بازتاب ارتباطش با برخی از مقامات دولتی و نهادهای تصمیم گیرنده بسیار چالش برانگیز است اما کشش قصه تا حدودی باعث می شود مخاطب منتظر عکس العمل سکانس های بعدی باشد.
همچنین مقابله فرزند قاضی رضایی (محمدعلی) با عوامل سلطان خواه که بعضا در سکانس هایی شاهد تعقیب و گریز وی از دست آنها هستیم و البته همه ماجرا هم اگرچه به محمدعلی رضایی ختم می شود و اطلاعات ذیقیمتی که او دارد و قرار نیست کشته شود اما در کنار ماجرای محمدعلی رضایی، کارگردان تلاش دارد که آن سوی سکه یعنی باندهای نفوذی آقازاده ها را بطرز عینی و قابل درک برای بیننده تلویزیونی به تصویر بکشد و بنظر می رسد تا اندازه ای هم موفق بوده است.
به هرحال ساخت مجموعه هایی در ژانر پلیسی، امنیتی کار راحت و آسانی نیست و نیاز به تحقیق، مطالعه و بررسی پروندههای واقعی فساد اقتصادی و پرونده های آقازاده ها دارد که لازمه آن مطالعه و تحقیقات گسترده برروی پرونده های اقتصادی و امنیتی قوه قضائیه و اطلاعات سپاه است که گویا کارگردان هم با اشراف به این مساله دست به تولید چنین مجموعه ای زده است.
اما آنچه که بایستی آن را به فال نیک گرفت و از این بابت خوشحال بود تولید و پخش چنین مجموعه هایی است. پخش مجموعه ای مثل گاندو در واقع خود درب های پخش چنین مجموعه هایی را از شبکههای تلویزیونی صداوسیما گشود و برخی از تهیه کنندگان و کارگردان ها از تولید چنین مجموعه هایی استقبال کردند.
منبع: ایرنا